جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
ظهور عقل محض: نظام مندی در فلسفه انتقادی کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Farshid Baghai
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ظهور عقل محض: نظام مندی در فلسفه انتقادی کانت - فلسفه انتقادی کانت به صراحت می خواهد نظام مند باشد. اینکه آیا به این آرزو دست می یابد یا نه، سوال دیگری است. کانت در مقایسه عقل محض با بدن سازمان یافته، نقد عقل محض را کاملاً تا حداقل عناصر کامل می‌طلبد و این کامل بودن یا نظام‌مندی را امری از همه یا هیچ می‌داند. او حتی از نقد به عنوان نظامی از ظهور عقل محض صحبت می کند، یعنی یک کل ارگانیک یا سیستمی از غایات ممکن که عقل ناب کاملاً خارج از خود تولید و سازمان می دهد. با این وجود، مدل اپی ژنتیکی سیستماتیک، که زیربنای فلسفه انتقادی است، در پیکره کانت مدفون باقی مانده است. نه کانت و نه هیچ یک از مفسران فلسفه انتقادی روشن نمی‌کنند که چرا و چگونه عقل ناب خود را به‌عنوان یک سیستم عامل مستقل یا کل اهداف ممکن تولید و سازمان‌دهی می‌کند. آنها همچنین توضیح نمی دهند که این مفهوم اپی ژنتیکی از سیستماتیک چه چیزی را برای عملکرد عقل نظری، عقل عملی و قدرت قضاوت به همراه دارد. این پایان نامه با ارائه تفسیری اپی ژنتیکی از نقد عقل محض از دریچه آموزه استعلایی روش، به بررسی سیستماتیک بودن عقل محض در فلسفه انتقادی کانت می پردازد. استدلال می‌کند که در معنای اولیه‌اش، نقد عقل محض، اپی‌زایی روش‌شناختی، یعنی خودسازی و خودسازمان‌دهی، عقل ناب به‌عنوان یک سیستم ارگانیک یا کلیت جنینی از غایات ممکن است. پایان نامه با بحث در مورد موارد زیر ادامه می یابد: 1) چه چیزی عقل محض را برمی انگیزد تا خود را به عنوان یک سیستم یا کل اهداف ممکن ایجاد کند. 2) چگونه عقل ناب خود را به عنوان یک کل از اهداف ممکن تولید می کند. 3) چگونه عقل ناب این کل را به اجزای ارگانیک می سازد. و 4) چگونه خودسازی و خودسازمانی عقل ناب، جدول احکام را به نحوی متعالی نظام مند می کند.
ارزیابی روش هومیلتیک هادون رابینسون: دیدگاه انجیلی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Judson Shepherd Lake
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در دو دهه گذشته، متن موعظه انجیلی هادون رابینسون تأثیر قابل توجهی در موعظه انجیلی داشته است. در تلاش برای ارزیابی روش هملیتی در درون آن، این پژوهش سؤالات زیر را مطرح کرد: روش شناسی کلامی رابینسون چیست و چگونه بر روش هملیتی او تأثیر می گذارد؟ روش شناسی هرمنوتیکی او چیست و چه تأثیری بر روش همبستگی او دارد؟ این دو پرسش به موضوع اصلی این پژوهش منتهی می‌شود که در دو سؤال دیگر بیان می‌شود: آیا رابینسون با روش‌شناسی کلامی و هرمنوتیکی او در روش همبستگی سازگار است؟ نقاط قوت و ضعف روش ده مرحله ای او چیست؟ بر اساس این موضوعات، هدف این پژوهش، بررسی روش شناسی الهیاتی و هرمنوتیکی رابینسون، ارزیابی روش ده مرحله ای وی در پرتو این بررسی و ارائه نکاتی به سمت نظریه و رویه جدید برای ارتقای تبیین است. آموزش و پرورش برای ارائه چارچوبی برای این مطالعه، چهار پارادایم همبستگی در هومیلتیکس معاصر آمریکا شناسایی و توضیح داده شد. روش رابینسون در یکی از این پارادایم ها یافت شد. با در نظر گرفتن این چارچوب، روش شناسی الهیاتی و هرمنوتیکی رابینسون مورد بررسی قرار گرفت. به دنبال آن، تعریف وی از موعظه تبیین با مولفه های پنج گانه آن بیان و بررسی شد. مشخص شد که روش شناسی توضیحی رابینسون همانطور که در دیدگاه او از کتاب مقدس، هرمنوتیک و تعریف موعظه تبیین بیان شده است، پایه ای ثابت برای روش ده مرحله ای او است. با این وجود، چندین موضوع مشکل ساز ذکر شد. این مطالعه پس از بررسی روش‌شناسی توضیحی رابینسون، روش ده مرحله‌ای او را به‌طور رسمی ارزیابی کرد و مرکز ثقل آن را در دو مرحله مرکزی که با ایده و بیانیه هدف می‌پردازند، یافت. علاوه بر این، این ارزیابی نشان داد که این ده مرحله با تعریف رابینسون از موعظه تشریحی در حرکت از تفسیر به کاربرد مطابقت دارد. با این حال، این مطالعه در هفت مرحله از مراحل، نقص هایی را به دلیل ضعف رویه ای و عدم تمرکز نظری یافت. این مطالعه با ده اشاره‌گر بر اساس حوزه‌های مشکلی که در طول بررسی و ارزیابی به آنها پرداخته بود، به پایان رسید. این نشانگرها نظریه و رویه جدیدی را برای تقویت آموزش و عمل توضیحی پیشنهاد کردند.
زندگی و اندیشه مایکل ساتلر، آناباپتیست [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Arnold C Snyder
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این مطالعه روشن کردن افکار مایکل ساتلر، سابقاً یک راهب بندیکتین، بعداً یک رهبر آناباپتیست و نویسنده مقالات تأثیرگذار Schleitheim است. روشی که دنبال شد ابتدا جستجوی منابع بالقوه تأثیر بر ساتلر با بررسی مجدد زندگی او بود که به دنبال آن ادبیات مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در رابطه با زندگی قبل از آناباپتیست او نشان داده شده است که مایکل ساتلر در سنت پیترز جنگل سیاه در صومعه ای زندگی می کرد که در حال اصلاح بود. این پیشینه رهبانی مشاهده‌گر برای درک اندیشه‌های بعدی ساتلر به عنوان یک آناباپتیست مرکزی است. این مطالعه بیشتر به این نتیجه می‌رسد که دهقانان شورشی جنگل سیاه نقش اصلی را در ارائه نقطه تماس ساتلر با جنبش‌های انجیلی، انقلابی و آناباپتیست ایفا کردند. پس از خروج از صومعه، ساتلر در آنترلند زوریخ ساکن شد و در خانه یک بافنده رادیکال آناباپتیست زندگی کرد. او در اواخر تابستان 1526 دوباره غسل ​​تعمید گرفت. بنابراین مایکل ساتلر به نسل دوم رهبران آناباپتیست تعلق دارد که در پی شکست شورش دهقانان و تلاش های اولیه آناباپتیست ها در اصلاح کلیساهای سرزمینی ظهور کردند. تجزیه و تحلیل افکار ساتلر نشان می‌دهد که از محیط‌های رهبانی، انجیلی و دهقانی که او در معرض آن قرار گرفته بود، نقش اولیه در اندیشه‌اش از گذشته رهبانی او سرچشمه می‌گیرد. اگر چه او از الگوی پروتستان ها پیروی می کند که به sola scriptura پایبند است، آموزه مربوط به sola fide وجود ندارد. تفسیر ساتلر از کتاب مقدس، مسیح شناسی او، جامعه شناسی و کلیسای شناسی او، همگی یادآور الهیات رهبانی هستند تا پروتستان. مایکل ساتلر آموزه‌های اساسی آناباپتیست‌های اولیه سوئیس - غسل تعمید بزرگسالان، ممنوعیت، و مراسم بزرگداشت عشای ربانی - را پذیرفت، اما او عناصر مهم رهبانی را از طریق مقالات شلایتیم وارد سنت آناباپتیست کرد. او به‌ویژه تأکید رهبانی بر پیروی از مسیح و نیز آموزه‌های کلیسا به‌عنوان جامعه جدا شده و زاهدانه قدیسان داشت.
پدیدارشناسی و نابینایی: مرلوپونتی، لویناس، و دیدگاه متافیزیکی جایگزین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jesse Younger Workman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پروژه با تمرکز بر تفکر پدیدارشناختی و قاره‌ای، به مشکل تعصب «چشمی محوری» در فلسفه می‌پردازد. من که یک پدیدارشناس نابینا بودم، متوجه گرایش چشم محوری شدم که بر دیدگاه‌های فیلسوفان، از جمله استدلال‌ها، استفاده از استعاره‌ها، و انتخاب مثال‌ها، حاکم بود. به عنوان یک خواننده نابینا متوجه شدم که چنین چشم محوری مانع از درک ادعاهای آنها می شود. این باعث شد به این فکر کنم که آیا تعصبات چشم محور ممکن است آنها را به استدلال ها و جهان بینی های نامتعادل یا نامعتبر سوق دهد. سؤالات مطرح شده عبارتند از: آیا فلسفه ای وجود دارد که بیش از همه حواس دیگر متکی به بینایی نباشد؟ آیا ممکن است که فلسفه اساس خود را در بینش و مفاهیم بصری قرار ندهد؟ در پروژه‌ام، من آثار موریس مرلوپونتی و امانوئل لویناس را بررسی می‌کنم تا مشخص کنم آیا می‌توان از منظری غیر چشم‌مرکزی فلسفه‌ورزی کرد یا خیر. به عنوان بخشی از پروژه ام، من روندی در تفکر قاره ای را به سمت آنچه مارتین جی «ضد چشم محوری» می نامد بررسی می کنم. در حالی که بسیاری از بینش‌های او را بسیار ارزشمند می‌دانم، به این نتیجه می‌رسم که موارد «ضد چشم» بررسی‌شده توسط جی، در نهایت عاری از چشم‌محوری نیستند، و نه جایگزین مناسبی برای آن ارائه می‌کنند: تا زمانی که بینایی (یا نقطه مقابل آن، نابینایی ) بخش اصلی یک جهان بینی فلسفی باقی می ماند، در هسته خود چشم محور باقی می ماند.
تمرین‌های دیالوژیک در فلسفه گابریل مارسل: امید برای بودن در دنیای تکنولوژی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Margaret M. Mullan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در عصر تکنولوژی، ارتباط‌گران تجربیات متناقضی از حضور و غیاب، ارتباط و انزوا را گزارش می‌کنند. دررفتگی، حواس پرتی، و قطع ارتباط، چالش هایی را برای گفتگو ایجاد می کند و دنیایی را که توسط فناوری شکسته شده است، نشان می دهد. دنیایی که توسط فناوری شکسته شده است، پاسخی را می طلبد. فیلسوف گابریل مارسل (1889-1973) تأملات روشنگرانه ای در مورد شیوه های بودن در دنیایی از هم گسیخته ارائه می دهد. تأملات فلسفی مارسل در مورد بدن، بازتاب، بین الاذهانی و فناوری محتوای اصلی این پایان نامه را تشکیل می دهد. در فصل اول، گابریل مارسل، فیلسوف، نمایشنامه نویس و سخنران بین المللی، به عنوان شرکت کننده در پاریس قرن بیستم، فرانسه معرفی می شود. فلسفه مارسل در پاسخ به زمینه های اجتماعی، تکنولوژیکی و فرهنگی او پدیدار شد. فصل دوم، فلسفه بدن مارسل را به عنوان موقعیت حیاتی فرد در جهان معرفی می کند. شخص در بدن، با و از طریق بدن خود با جهان ارتباط برقرار می کند. فصل سوم شرح مارسل از تجربیات دنیای شکسته و فراخوان مارسل به تأمل در مورد وجود خود در جهان را خلاصه می کند. فصل چهارم مفاهیم بین الاذهانی مارسل را به عنوان راه هایی برای بودن با دیگران و در دسترس بودن برای دیگران در جهان ارائه می کند. این پایان‌نامه پیشنهاد می‌کند که فلسفه مارسل در بدن، تأمل و بودن با دیگران، پراکس‌های دیالوگ را تشکیل می‌دهند. فصل پنجم تاملات مارسل را در مورد روابط بین تکنیک ها و افراد در محیط های متغیر، در روابط با تکنیک ها و در تعاملات بین افراد توضیح می دهد. فناوری انسان را با یک مشکل فراتر از راه حل علمی مواجه می کند. فصل ششم فلسفه مارسل را در مورد جسم بودن، توجه به بودن و بودن با دیگران به عنوان پاسخی به مشکلات ارائه شده توسط تکنولوژی پیشنهاد می کند. دنیایی که توسط فناوری شکسته شده است، پاسخی را می طلبد. مارسل هشدارها و امیدهایی را برای فرد ارائه می دهد، موجودی که در دنیای تکنولوژی حرکت می کند.
مفهوم انتقام در کتاب مکاشفه در بستر عهد عتیق و خاور نزدیک
نویسنده:
Joel Nobel Musvosvi
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه تلاش می‌کند تا مشکلات الهیاتی و اخلاقی ناشی از دعوت و شادی از انتقام را همانطور که به ترتیب در مکاشفه 6: 9-11 و مکاشفه 19: 2 نشان می‌دهد، حل کند. موضوع اصلی این مطالعه این است که آیا انتقام در مکاشفه بیانگر نگرش انسانی کینه توزانه است یا ویژگی الهی عدالت. در فصل 1، مروری بر ادبیات مربوطه، عدم توافق دانشمندان در مورد تفسیر انتقام در مکاشفه را آشکار می کند. فصل دوم به بررسی مفهوم انتقام می پردازد که در چندین معاهده وابسته خاور نزدیک باستان، عهد عتیق و Pseudepigrapha وجود دارد. این بررسی نشان می دهد که انتقام، هم در اسناد کتاب مقدس و هم در اسناد خارج از کتاب مقدس، در چارچوب روابط عهد یا معاهده رخ می دهد. شواهد نشان می دهد که انتقام یک اقدام انسانی برای خودیاری نیست. بلکه حق بالاترین مقام در حمایت از رعایای وفادار است. از آنجایی که بررسی پیشینه‌های خاور نزدیک و عهد عتیق نشان داد که رنج‌ها زمینه‌ای است که در آن فراخوان‌های انتقام‌جویی رخ می‌دهد، نیاز به بررسی شواهدی برای آزار و شکنجه در عصر حواری وجود داشت. فصل 3 این شواهد را در عهد جدید و به ویژه در مکاشفه مرور می کند. فصل 4 مکاشفه 6: 9-10 و 19: 1-2 را بررسی می کند، که در آنها دعوت و پاسخ به انتقام در زمینه های حقوقی رخ می دهد. با توجه به احکام ناعادلانه انسانی علیه مقدسین خود، خداوند باید پرونده بین آنها و شکنجه‌گر را «دوباره محاکمه کند» تا بی‌گناهی مقدسین و مجرمیت آزاردهنده اعلام شود. بررسی آشکار سوابق متهم و شاکی؛ و در راستای قانون شاهد بدخواه، خداوند احکام بابل را برعکس می‌کند. بنابراین، انتقام به عنوان یک صفت الهی عدالت نشان داده می‌شود. صحنه‌های شادی در مکاشفه 18 و 19 یادآور می‌شود. موتیف خروج از مصر/سقوط بابل است و مشابهاتی در برخی از معاهدات دست نشانده خاور نزدیک باستان دارد. شادی خدا محوری است و بر هدف رستگاری خدا متمرکز است. انتقام به معنای رهایی و بازگرداندن پادشاهی به مقدسین است.
کشف هرمنوتیک پروتولوژیک جورج مک کریدی پرایس و بنجامین وارفیلد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Sergio L. Silva
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بن بست هرمنوتیکی اولیه بین جورج مک کریدی پرایس و بنجامین وارفیلد بر سر تفسیر پروتولوژی کتاب مقدس ناشی از نحوه اعمال دیدگاه های خود در معرفت شناسی بود. در سطح هرمنوتیکی (جایی که هستی‌شناسی، متافیزیک و معرفت‌شناسی از تفسیر خبر می‌دهند)، پرایس به معنای متن کتاب مقدس که تنها از طریق کتاب مقدس تفسیر می‌شود، پایبند بود، نه بر اساس منابع بیرونی دانش اولیه. در حالی که وارفیلد معتقد بود که کتاب مقدس «پایان همه نزاع‌ها» است، او به تفسیری از متن کتاب مقدس مشروط به تفسیر طبیعت توسط علم رایج پایبند بود. این تحقیق شباهت های زیادی را بین این دو متفکر نشان می دهد و به این تصور غلط دو دهه ای پایان می دهد که دیدگاه های وارفیلد در مورد علم برتر از دیدگاه پرایس در مورد علم است. در واقع، آنها نظرات مشابهی در مورد علم (یعنی تعریف، وظیفه و غیره) داشتند. علاوه بر این، هر دو اتفاق نظر داشتند که: خداوند بی زمان نیست و از طریق عقل با انسان ارتباط برقرار می کند. «آسمان‌ها و زمین» (یعنی کل جهان کهکشانی) ممکن است بیش از شش هزار سال پیش ایجاد شده باشد. پیدایش 1: 2a توصیفی از وضعیت زمین پس از ایجاد مواد معدنی و قبل از آغاز هفته آفرینش است. هفتمین روز از هفته آفرینش، پایه و اساس سبت است (آنها در مورد روز واقعی آن اختلاف نظر داشتند - شنبه در مقابل یکشنبه). و هر دو سیل کتاب مقدس در پیدایش 6-8 را به عنوان یک رویداد تاریخی درک کردند. این تحقیق همچنین این ادعا را که پرایس بنیانگذار آفرینش گرایی علمی مدرن است به چالش کشید. این ایده توسط دو مورخ رایج شد که می‌خواستند پرایس را به بنیادگرایی مرتبط کنند - اصطلاحی که عموماً به صورت تحقیرآمیز استفاده می‌شود - برای مشروعیت‌زدایی از مشارکت پرایس در الهیات و علم و ارتقای وارفیلد. با این حال، این تحقیق نشان داد که نه پرایس و نه وارفیلد بنیادگرا نیستند. این تحقیق همچنین نشان داد که طبقه بندی فعلی جنبش خلقت در غرب منسوخ شده و نیاز به به روز رسانی دارد. زمین قدیم در مقابل زمین جوان دیگر نمی تواند دیدگاه های طرفداران پروتولوژی کتاب مقدس را توضیح دهد. جنبش خلقت زمین بدون تاریخ باید در یک نشریه برجسته گنجانده شود. در مجموع، این یافته‌ها می‌توانند گفت‌وگوی تازه‌ای را درباره رابطه بین الهیات و علم در نوشته‌های پرایس و وارفیلد، تفاسیر آن‌ها از پروتولوژی کتاب مقدس، تاریخ جنبش آفرینش‌گرایی در غرب، و کمک‌های هرمنوتیک پروتولوژیک آنها در مسیحیت معاصر تسهیل کنند
نظم مذهبی و واژه نامه: اول قرنتیان 14:26c-33a و پیامدهای آن
نویسنده:
William E. Richardson
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مسئله. اگرچه عمل glossolalia که به عنوان ادامه پدیده توصیف شده در اول قرنتیان 14 درک می شود، در هر دو فرقه کاتولیک و پروتستان گسترش یافته است، اما در میان مسیحیان چیزی شبیه به معما باقی مانده است، برخی از آنها آن را نشانه ایمان واقعی می دانند، در حالی که دیگران آن را نشانه ای از ایمان واقعی می دانند. به آن به عنوان یک حواس پرتی دفع کننده نگاه کنید. از آنجایی که اول قرنتیان 14:26c-33a دستوراتی را که پولس به وسیله آنها می‌خواست این عمل را در میان قرنتیان تنظیم کند برجسته و خلاصه می‌کند، تفسیر دقیق این آیات مبنایی را فراهم می‌کند که مبحث glossolalia در کل فصل می‌تواند بیشتر بر اساس آن باشد. به وضوح توضیح داده شده و کاربردهای مناسب معاصر ممکن است ترسیم شود. روش و نتایج. بررسی آثار قبلی در فصل اول نشان می‌دهد که تک نگاری‌های عمده درباره زبان‌ها به رویکردهای موضوعی یا پدیدارشناختی گرایش دارند، در حالی که تفسیر اول قرنتیان 14 عملاً به تفسیرها و مقالات محدود می‌شود. مطالعات موضعی توافق کمی را در مورد عملکرد گلوسولالیا نشان می‌دهد، در حالی که آثار تفسیری توافق قابل‌توجهی را در مورد اهمیت زبان‌های قرنتی به‌عنوان یک تجربه دعای خلسه‌آمیز نشان می‌دهند. فصل دوم تلاش می‌کند تا جنبه‌هایی از زمینه را بازسازی کند که بر نگرش‌های کورنتی تأثیر گذاشت. به نظر می رسد که تأثیرات متعددی باعث ایجاد تمایل به شور و شوق در میان مؤمنان قرنتی شد، به طوری که آنها به راحتی طعمه تأکید بیش از حد و عدم نظمی شدند که پولس سعی در اصلاح آن داشت و در عین حال ارزش هدایای کاریزماتیک را حفظ کرد. تفسیر فصل سوم نشان می‌دهد که glossolalia به‌عنوان یک کاریزم به‌عنوان یک اعتلای شخصی و معنوی در نظر گرفته شده است که هم هدیه‌ای از جانب خدا و هم تجلیل یا ستایش برای خدا بود. این تفسیر همچنین نشان می‌دهد که در حالی که دستورالعمل‌های پولس، glossolalia عمومی کنترل‌نشده را تأیید نمی‌کند، آنها منکر این نیستند که این پدیده، که به‌طور خصوصی انجام می‌شود (یا برای کلیسا تفسیر می‌شود)، دارای ارزش بوده است. از تفسیر فصل سوم، چندین کاربرد برای کلیسای معاصر در فصل چهارم ساخته شده است. برای مثال، هدایای متنوعی که پولس فهرست کرد، نشانگر پذیرش تنوع او در روشهای عبادت منظم است. بنابراین، اگرچه وسوسه استثمار نزدیک است، مسیحیان امروزی باید در انتقاد از هم‌مسیحیانی که نشاط معنوی خود را به شیوه‌های مشتاقانه ابراز می‌کنند، محتاط باشند.
ابعادی از مفهم بقایا در انجیل متی
نویسنده:
Edgar A Johnson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه تنها به برخی از جنبه های مفهوم باقیمانده در مسیح شناسی و کلیسای شناسی متی پرداخته شده است. توجه ویژه ای به تفسیر متمایز انجیل از عیسی به عنوان باقیمانده و ساختارهای مفهومی (مثلاً μαθητἠς، ὲκκλησἰα، μικροἰ، πτωχοἰ، ὲκλεκτοἰ، ὸλἰγοι، و دیگران) كه با مفهوم باقیمانده منسجم است، شده است. بررسی مختصری از بحث اخیر در مورد کلیسای متی و بیانی در مورد هدف، دامنه، روش و طرح پایان نامه در مقدمه آمده است. نیاز به یک تحلیل دقیق که مستلزم بازنگری بسیار فراگیرتر از سنت های پیچیده خود فهمی اسرائیلی باستان و مسیحیت بدوی باشد، تاکید می شود. فصل 1 به بررسی مفهوم باقی مانده در انبیای دوره اول و ادبیات منتخب یهودیت متأخر می پردازد. فصل 2 مفهوم باقیمانده را در روشی که متی عیسی را پسر داوود (پادشاه مشروع)، پسر ابراهیم (اسرائیل واقعی) و پیامبری مانند موسی (قانون‌گذار جدید) معرفی می‌کند، بررسی می‌کند. فصل 3 به مفهوم باقی مانده در پیام قضاوت و توبه باپتیست می پردازد. فصل 4 مفهوم باقی مانده در تعمید و وسوسه عیسی را بررسی می کند. فصل 5-7 به ماهیت مفهوم باقی مانده در کلیسای شناسی انجیل می پردازد. فصل 5 به مفهوم باقی مانده در دعوت عیسی از شاگردان می پردازد. فصل 6 مفهوم مربوط به موعظه روی کوه را مورد بحث قرار می دهد. فصل 7 این مفهوم را در چهار تعالیم دیگر عیسی بررسی می کند: فقیر، کوچک و گوسفند، سرزنش برادر خطاکار، و عهد در شام آخر. با آگاهی از مشکلات و مشکلات کاهش مفهوم باقیمانده در متی به مجموعه‌ای از اصطلاحات رایج، تأکید بیشتری بر معرفی عیسی توسط انجیل به‌عنوان باقی‌مانده اسرائیل می‌شود، که او نقش پسری او را با تأیید الهی دوباره اجرا می‌کند. به دنبال دعوت اولین شاگردان، دایره ای از شاگردان در حال گسترش در اطراف عیسی، استاد، تشکیل می شود. این، در اصل، ὲκκλησἰα متی است: کسانی که سخنان عیسی را بر اقتدار مسیحایی او تخصیص داده اند و به عنوان شاگردان، در تجربیات استادی که در اسرائیل باستان شریک است سهیم هستند.
دین، آتئیسم و بحران معنا در نقد ژولیا کریستوا از مدرنیته [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David Jacob Koloszyc
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به بررسی رشد اندیشه جولیا کریستوا در مورد دین و ارتباط آن با نقد مدرنیته می پردازد. این مطالعه استدلال می‌کند که نگرانی کریستوا با «بحران دین» جایگاهی مرکزی در آثار او اشغال می‌کند و همه تحقیقات او را در زمینه‌های زبانی، متنی، ادبی، معرفت‌شناختی، ذهنی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی آنچه او می‌داند نفوذ می‌کند. «بحران معنا» فراگیر در فرهنگ معاصر غرب. فصل اول شیوه‌ای را در نظر می‌گیرد که در آن پراتیک متنی اولیه کریستوا بر ضرورت پاسخ چندوجهی به «بحران معنا» با قرار دادن مفاهیم منفی‌گرایی، بهره‌وری، ابهام و بینامتنیت بین اندیشه موریس بلانشو درباره بی‌طرف و تفکر ژاک دریدا درباره تفاوت تأکید می‌کند. . فصل دوم به تلاش کریستوا برای تأیید ظرفیت ادبیات مدرن برای ثبت تجربه‌ای جدید از معنا در خلأ متافیزیکی به جای مانده در پی «مرگ خدا» می‌پردازد، با توجه ویژه به روش‌های متمایز مفهوم‌سازی او و بلانشو. مطابقت بین تجربه ادبی و تجربه الحاد. فصل سوم به بررسی تنش‌های انتقادی می‌پردازد که با تعامل روانکاوانه کریستوا با متون مذهبی و ارزیابی متغیر او از اهمیت آنها برای تجربه ذهنیت معاصر همراه است. این فصل همچنین به بررسی نزدیکی بین مواجهه دریدا با الهیات منفی و مواجهه کریستوا با «نامناپذیر» در تقاطع زبان روانکاوانه و دینی می پردازد. فصل چهارم به بررسی تحلیل کریستوا از «بحران سکولاریسم» در آغاز هزاره و همچنین نگرانی فزاینده او در مورد کاهش دانش و تجربه بشری به منطق فنی-علمی و اقتصادی در مدرنیته متأخر، محدودیت‌ها و امکانات لیبرال دموکراسی می‌پردازد. ، و ضرورت بازنگری اساسی در ابعاد دینی اومانیسم غربی. درگیر شدن کریستوا با دین به عنوان یک رشته اصلی که همه تلاش‌های انتقادی او را به هم پیوند می‌دهد، امکان درک بهتر تفاوت‌های ظریف، دگرگونی‌ها و بن‌بست‌های اندیشه او را فراهم می‌کند. در نتیجه، این تحقیق پرسش‌های جدیدی را در مورد خصلت «مذهبی» «موضوع سخنگو» می‌گشاید، کمک‌های گسترده‌ای به بازنگری انتقادی پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی رابطه بین دین و سکولاریسم ارائه می‌کند و توجه را به ضروری بودن آن جلب می‌کند. برخورد فرهنگی مفصل بین گفتمان های دینی و اومانیستی در قرن بیست و یکم.
  • تعداد رکورد ها : 1276